سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 97/4/26 | 12:12 صبح | نویسنده : نداحقانی شمامی

صهیونیسم چیست و چه اهدافی دارد؟

         
 
 

تعریف صهیونیسم

صهیون، نام موقعیتی در بیت‌المقدس است (ر.به‌فرهنگ نفیسی ج3، ص218) که هیکل‌ سلیمان‌، مسجدالاقصی‌ و قبه‌الصخره روی ‌آن ساخته شده است[1](جمال‌زاده 1386، ص59). گاهی نیز مقصود تمام شهر اورشلیم است یعنی شهر برگزیده‌ خدا یا شهر آسمانی. این اصطلاح درمیان‌ علما متداول است که آرزوی قوم‌خداوند صهیون است (خزایی 1389، ص26).

اما واژه‌ صهیونیسم که برگرفته از این کلمه است، (و این نام‌گذاری آیینه‌ی تمام‌نمای هدف یهودیان ازاین نهضت می‌باشد) یک جریان ناسیونالیستی متعصب متعلق‌به بورژوازی[2] یهود، برای به وجود آمدن‌ کشور خودمختار یهودی در فلسطین می‌باشد. صهیونیسم جنبشی سیاسی و هدف آن جذب یهودیان و فراهم کردن زمینه های مهاجرت آنها به فلسطین است تا بدین وسیله دولتی یهودی به عنوان نماد فرهنگ و دین یهود تشکیل دهند و مشخصه بارز آن نژادپرستی یهودی باشد. این جنبش در اواسط قرن نوزدهم میلادی به رهبری تئودور هرتزل فعالیت خود را آغاز کرد. این جنبش با نام "صهیونیزم" در واژگان سیاسی جهان تثبیت شد و علی‏رغم این که گرایشی فراگیر در میان فعالان مذهبی و سیاسی یهودی نبود، به دلیل انطباق با اهداف قدرت‏ های آن روز اروپا، خصوصاً دولت بریتانیا و در مرحله بعد فرانسه، مورد حمایت سرسختانه و گسترده آنان قرار گرفت و توانست سکان هدایت اکثریت فعالان سیاسی و مذهبی یهودی را به دست بگیرد. نظریه‏ پردازان صهیونیست بسیار علاقمندند "صهیونیزم" را به عنوان اندیشه‏ ای معرفی کنند که ریشه در اعماق تاریخ دارد ولی تمایلی برای ارائه ادلّه مستدل برای اثبات این مدعا از خود نشان نمی‏ دهند.

"ناهوم سوکولف" نویسنده کتاب "تاریخ صهیونیزم" و از رؤسای "آژانس یهود" مدعی شده است: "اندیشه صهیونیزم به اندازه قوم یهود قدمت دارد و نمایندگان اندیشه و مکتب یهود، آن را ترویج کرده بودند"؛ اما "موشه منوهین" یکی از اندیشمندان نامدار یهودی در کتاب خود آورده است: "تا سده نوزدهم چیزی به نام "ناسیونالیزم سیاسی یهود" (صهیونیزم) وجود نداشت و ناسیونالیزم سیاسی تعصب‏ آمیز و خودخواهی جهان قرن نوزدهم اروپا بود که ناسیونالیزم سیاسی مصیبت‏ بار احمقانه یهود (صهیونیزم) را زایید". (zionism.pchi.ir) اهداف صهیونیسم در تأسیس وطنی ملی برای یهودیان خلاصه می شود. آنها در کنفرانس بال در آغاز سال 1897م. فلسطین را به بهانه این که در برهه ای از زمان در آن زیسته اند، انتخاب کردند. جنبش صهیونیسم عملاً موفق شد که حکومتی خارجی در قلب سرزمین های عربی یعنی در فلسطین تشکیل دهند و بیش تر ساکنان این سرزمین را آواره کنند. صهیونیست ها همچنین موفق شدند حمایت بیش تر اعضای سازمان ملل را کسب کنند و پس از به رسمیت شناختن دولت عبری به وسیله این کشورها نوعی مشروعیت بین المللی کسب کردند. پس از فروپاشی خلافت عثمانی و کناره گیری ترکیه از جهان عرب و اسلام، فلسطین تحت قیمومت انگلستان درآمد و پس از انتقال مرکز ثقل صهیونیسم جهان به بریتانیا تعدادی از صهیونیست ها به مناصب عالی از جمله عضویت در کابینه دولت انگلیس و پارلمان این کشور رسیدند و بالفور وزیر امور خارجه وقت انگلستان با صدور بیانیه معروف خود بخشی از فلسطین را به صهیونیست ها بخشید. این چنین دولت اسرائیل در 15 مه 1948 درست زمانی که نیروهای بریتانیای فلسطین را ترک کردند، تشکیل شد. (yahood.net) صهیونیسم جدید پس ازپیدایش موج تازه‌ی یهودستیزی و زیر نفوذ موج جنبش های ناسیونالیسم اروپایی درقرن19پدیدآمد. بااین اعتقاد که ملت واحد یهود باید درکشور فلسطین دولت داشته‌ باشد. ومرکزیت امروزی‌آن‌ درآمریکا فعالیت همه‌ی‌ صهیونیست ها را کنترل می‌کند(بابایی1384، ص378وجمال‌زاده‌، ص59وآشوری1387، ج1،ص226).

این مسلّم است که علاقه یهودیان به سکونت در مجاورت "بیت‏ المقدس" و یا دیگر سرزمین‏ های بین "نیل تا فرات"، قدمت تاریخی دارد، اما تا قرن نوزدهم، این علاقه، تنها با مقاصد زیارتی و مذهبی دنبال می‏ شد، همان‏گونه که در میان مسلمانان سراسر جهان، زیارت یا مجاورت با اماکن متبرکه در "مکه" و "مدینه" تمایلی مذهبی است. بنابراین تلاش تئوریسین‏ های صهیونیزم برای پیوند دادن تمایلات مذهبی یهودیان جهان به "فلسطین" و "دیگر سرزمین‏ های نیل تا فرات" به جنبش صهیونیزم و تراشیدن عقبة تاریخی برای این پدیده نوظهور، فاقد اعتبار است. در هیچ نقطه از کتاب‌های "تورات" یا "تلمود" (کتب مقدس یهودیان) وظیفة تشکیل نظام سیاسی و اختصاصی یهودیان در این سرزمین‌ها، به یهودیان تکلیف نشده است اما نه تنها در منابع مقدس یهودیان، بلکه در متون آسمانی مسلمانان و مسیحیان هم تشکیل یک حکومت جهانی بر پایه یکتاپرستی به پیروان ادیان ابراهیمی وعده داده شده و در تمامی این ادیان، "بیت المقدس" به عنوان کانون و مرکز ثقل منازعات و نبردهای نهایی جهت تشکیل این حکومت معرفی شده است.

در قرن نوزدهم، همزمان با رواج و تثبیت تقسیم‏ بندی جدید سیاسی در اروپا بر مبنای "دولت - ملت"، گروهی از نخبگان سیاسی و مذهبی یهودی هم پیرو فضای غالب بر مغرب‌زمین، به فکر تمرکز و تجمع یهودیان در محدوده جغرافیایی معینی با دولتی مختص به خود افتادند و ایده‏ های خود را در محافل سیاسی آن روزگار، منتشر کردند. اما این اندیشه تا زمانی که به سرمایه‏ داران یهودی اروپا ارائه نشد، مورد توجه و تأمل جدی قرار نگرفت (zionism.pchi.ir).

یهودیان که پس از ویرانی اورشلیم درسراسر جهان‌ پراکنده شدند، وحدت‌ دینی خود را حفظ کردند و به علت آزار و شکنجه هایی که درطول تاریخ به عنوان یک اقلیت نژادی و دینی می دیدند، هرگز آرزوی "ارض موعود" را از یاد نبردند.وهمین آرزو سبب‌ اصلی این حرکت بود. پس از تشکیل صهیونیسم جهانی، مهاجرت یهودیان علیرغم مقررات سخت، به فلسطین آغازگشت. درپایان جنگ‌ جهانی‌دوم نیز، فکر تشکیل یک‌ دولت‌ یهودی دراسرائیل به‌ طور جدی مطرح می‌گردد و در پی تقسیم ‌فلسطین به وجود می‌آید. (در حقیقت، آنها این‌ واقعیت را که در فلسطین ملتی با تمدن‌ اصیل ‌و غنی ساکن است را نادیده‌ گرفته و با اخراج روز افزون اعراب مسئله ‌‌‌"آوارگان فلسطین" را به وجود آوردند.)

صهیونیسم برای نیل به هدفش، احتیاج به نفوذ در افکار جهانی داشت. لذا از قالب یک ایدئولوژی ساده، تبدیل به ‌یک سیستم‌ ارتباطات ‌پر شاخه شد. شالوده صهیونیسم بر توسعه‌طلبی، نژادپرستی و نفاق‌افکنی در میان‌ ملل جهان نهاده شده‌ است. این‌ سازمان دارای‌ مراکز اطلاعات ‌و جاسوسی در اکثر کشورهای‌ جهان است. مهمترین و کارسازترین‌ حربه‌ صهیونیسم جهانی عبارت ‌است‌ از: بهره‌گیری از رسانه‌های عمومی در سراسر دنیا(بابایی1384 ،ج1،ص378 و ربه طلوعی 1386،ج1،ص59).

صهیونیسم برای تسخیر جهانی خود، نیازمند ابزاری نافذ با کارکردهای قطعی است. استفاده از رسانه، به شدت در سوابق آنها به چشم می‌آید. چرا که آنها به دنبال قلب حقایق و باورهای عموم مردم هستند. و این مهم تنها به کمک ابزاری جهان‌شمول ممکن است. لذا در بخش دوم مقاله به‌ تأثیرات این ابزار می‌پردازیم. تا علت انتخاب یهودیان روشن گردد.

شناخت یهودیان درطول تاریخ، از آن جهت ضروری می‌نماید که بدانیم استبداد و استعلاء بر سایر مردم، از خصوصیات ذاتی آنهاست و با شناخت تاریخی آنان رویکرد امروزیی شان را بهتر تحلیل کنیم. آنها سایرین را حتی در حد یک انسان نیز نمی‌دانند. ازهمین روی برای اثبات این برتری، و به دلیل باور قلبی آنها به این اصل، همواره از کلیه‌ اقدامات تبلیغاتی فروگذار نکرده‌اند.

در‌ مسیر تاریخ، یک چهره‌ ‌کریه ‌از بنی‌اسرائیل‌ رخ‌ می‌نماید که به‌ عنوان ‌یک ‌ملت ‌متکبر و پریشان، نمود جاه‌طلبی‌ بی‌محتوایی‌ که‌ افراد بشر را به‌سوی گمراهی آشکار سوق‌ می‌دهد، شناخته‌ شده اند. خداوند متعال، پیامبران ‌متعددی‌ را به ‌سوی‌ ملت ‌بنی‌اسرائیل ‌اعزام‌ نمود تا آنان ‌به‌ آیین ‌یهود درآمدند. اما پس‌ از مدتی‌ تدیّن‌ آنها‌ به‌ سمت ‌طغیان‌ و استبداد، متحول‌ گردید. به‌ صورتی‌ که‌ به‌ دیگران ‌به ‌دیده‌ی ‌بردگان ‌خود می‌نگریستند و همین ‌بلندپروازی ‌بود که ‌بنی‌اسرائیل را به ‌تساهل‌ در قتل و کشتار دیگر ملت ها و تهمت ‌و شکنجه و آزار آنان ‌واداشت. این اعتقاد سوء در کوچک ‌شمردن ‌دیگر ملل‌ جهان و سوءرفتار آنان به‌ نام دین‌ و مذهب تمام شده است. نسل های ‌بعدی‌ یهود نیز با الهام گیری از این تعالیم، تربیت ‌یافته وبنابراین طغیان‌ یهود به ‌صورت تدریجی، چند برابر شده است. یهودیان ‌بیم‌ آن ‌داشتند که ‌مردم‌ از مسیر انحرافی ‌و اعمال آنها درحق‌سایر ملل ‌و توده‌ها، آگاهی‌ یابند. لذا به ‌تلاش‌ در تسلط‌ بر تاریخ ‌و وسایل‌ تبلیغاتی، رو آوردند و جرائم ‌خود را به ‌دشمنانشان نسبت‌ دادند (الطایی 1384 ، ج1، ص12).

‌بخش‌ عمده‌ای‌ از تاریخ‌ قرآن به‌ بازگویی تاریخ بنی‌اسرائیل و یهود، در رویارویی‌ آنان ‌با پیامبر آخرالزمان پرداخته‌ است و همین کافی‌ است که نویسندگان‌ مسلمان به این مسئله توجه کنند. اما با نگاهی گذرا به کارنامه‌ آثار آنها چنین‌ چیزی را نخواهیم‌ یافت. چرا که یهود برای تأثیرگذاری‌ بر تاریخ، تلاش فراوانی‌ کرده و هزینه های هنگفتی ‌برای تحریفش پرداخته ‌است. لذا در آن اثری از جنایات یهودیان یافت نمی شود.  ایجاد سیستمی برای حذف‌ و سانسور کتاب ها و نوشتارهای ‌ضد یهودی از این جمله است(ارجینی1385، ص195).

اهداف صهیونیسم چیست؟

1- بازبس گیری ارض موعود

یهودیان معتقدند که همه مردم جهان به آن ظلم کرده اند به این علت کینه کلیه ملت ها به ویژه عرب ها را به دل گرفته اند. صهیونیست ها بر این باور هستند که ملت های عرب سرزمین آنها را سلب کرده اند و لذا یکی از اهداف اصلی صهیونیزم پس گرفتن سرزمین موعود است تا در آن جا نظم نوین جهانی را اعلام کنند.

صهیونیست‌ها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(علیه السلام) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیل? حضرت موسی(علیه السلام) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(علیه السلام) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسط? حضرت موسی(علیه السلام) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(علیه السلام) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّکمُ‏ أَن یَرْحَمَکمُ‏ وَ إنْ عُدتمُ‏ عُدْنَا)

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدندfaraghlit.com)).

تئودر هرتزل _بنیان‌گذار رژیم‌ صهیونیستی _ در مورد استراتژی‌های خود دراین رژیم، می نویسد: "مرزهای‌ اسرائیل به‌ اندازه‌ای وسیع خواهد بود که مرزهای دولت‌های‌ داود و سلیمان ‌را در بر گیرد. این‌ مرزها براساس نیازها و افزایش‌ مهاجران متغیر خواهد بود". طبق این تفکر، توسعه‌طلبی به عنوان جزء لاینفک صهیونیسم، نیازمند برنامه‌‌ریزی های کلان رسانه‌ای و نظامی می‌باشد. لذا از جمله برنامه‌های مهم استراتژی آنان، تصرف مقدار بیشتر از زمین‌های ‌کشورهای‌ مجاور و اخراج اجباری‌ ساکنان‌ آنها با استفاده ازخشونت ‌مستمر و تهدید اعراب است. ایجاد جنگ روانی به منظور ارعاب و اجبار اعراب، و تشویق مادی آنها برای مهاجرت و فرارکردن راه حل این مشکل بود(صفاتاج 1382 ، ج1، ص144).

موجودیت‌ اسرائیل براساس ‌شهرک‌سازی است و از همین‌ روی، توسعه‌طلبی - که از عمق‌ باورهایشان برمی‌خیزد - جزء طبیعت ‌این‌ رژیم است. این‌ فکر براساس اعتقادات‌ فکری ‌و سیاسی‌ آنهاست، ازجمله:

الف)تشکیل دولت‌ اسرائیل برسرزمین داوود و سلیمان با تصرف‌ تمام‌ مناطق‌عربی(که مرحله‌ ‌اول هدف ‌بلندمدت ‌آنها است.)

ب)ضرورت ‌هجرت ‌یهودیان به ‌فلسطین و پذیرفتن رهبری‌ اسرائیل، برای‌ یهودیان‌ جهان

ج)عمق‌بخشیدن به ‌تهدیدات‌ فراگیر و قریب‌الوقوع ‌اعراب، و در نتیجه‌ افزایش ‌نقش ‌نیروهای ‌نظامی ‌به ‌عنوان ‌تنها وسیله‌ ‌دفاع از این‌ رژیم. (عبدالعال1387ج1ص113) 

 

2-سلطه بر رسانه برای جهت دهی به افکار عمومی جهان 

 از همان سال‌های میانی قرن نوزدهم میلادی که صهیونیسم به عنوان فصل مشترک یهودی گری نژادپرستانه، منفعت محور و سیاست زده اروپایی- آمریکایی پا به عرصه رشد و گسترش گذاشت، اهدافی چون سیطره بر ارتباطات جهانی در دستور کار رهبران این مرام سیاسی- اجتماعی- مذهبی قرار گرفت. در سال 1869 میلادی (1248 ه.ش) "راشورون" خاخام یهودی، در سخنرانی خود در کنگره جهانی صهیونیسم بر الزام سیطره کامل یهود بر رسانه‌های جمعی آن زمان درجهان تاکیدکرد واعلام داشت که پس از طلا به عنوان نماد ثروت بین المللی، دستگاه های خبررسانی به ویژه مطبوعات، دومین ابزار صهیونیست‌ها برای استیلا بر جهان خواهد بود. از این رو از همان ابتدا با برنامه‌ریزی‌های دقیق و صرف هزینه‌های کلان، تلاش بی وقفه ای برای به دست گرفتن جریان های اصلی خبر رسانی و مطبوعات در سراسر جهان از سوی صهیونیست ها آغاز شد.

در ترسیم وضعیت کنونی امپراتوری رسانه ای صهیونیست ها می توان گفت که تنهادرآمریکا به عنوان قطب رسانه ای و تبلیغاتی جهان با وجود جمعیت سه درصدی یهودیان، نزدیک به نیمی از امکانات رسانه ای در اختیار صهیونیست ها قرار دارد. گفته می شود که حدود 90 درصد سینمای آمریکا زیر سیطره ائتلاف هالیوودی- صهیونیستی قرار گرفته و در بسیاری از کشورهای غربی وضعیتی به گونه ای مشابه وجود دارد همانگونه که "روژه گارودی" اندیشمندفرانسوی در کتاب"اسطوره سیاسی صهیونیسم" بیان کرده، صهیونیست هابرای تثبیت خودبیش از هر چیزی بر روی رسانه ها و ابزارهای تبلیغاتی حساب باز کرده اند. به گفته گارودی:" صهیونیست ها بی آنکه در جهان ما ریشه و اصالتی داشته باشند، توانسته اند به مدد پول، قدرت سیاسی و ابزار رسانه ای سلطه خود را بر کانون‌های قدرت در اروپا و آمریکا بگسترانند."

یکی از مهمترین اهداف صهیونیست ها از نفوذ در رسانه، تلاش در جهت به کارگیری شیوه های گمراه کننده به منظور معرفی اسلام به‌عنوان یک جنبش انعطاف ناپذیر و مخالف تمدن است. و اینکه‌اسلام خطری جدی برای جهان است.[3](علیخانی1384) استراتژی صهیونیسم بین الملل در ساخت فیلم نیز تنها به تولید فیلم های صهیونیستی در جهت موجه جلوه دادن چهره صهیونیسم و اسرائیل محدود نمی‌شود، بلکه شامل فیلم هایی نیز می گردد که به تخریب هویت اسلامی و تضعیف رنگ و بوی مذهب در زندگی مسلمانان می پردازند. اساسا قسمتی از چالش های فرهنگی که در جهان اسلام با آن مواجهیم برگرفته از این صنعت و هنر است که رهاورد آن نیز جنگ روانی غافلانه‌ای است که در جهت مقاصد صهیونیستی رخ می‌دهد و این یک واقعیت است.

صهیونیسم از آن جا که می‌داند بدون تغییر در باورهای فرهنگی، ملی و معنوی دیگر جوامع امکان دستیابی به اهداف خود راندارد، درتکاپواست تا با تغییر باورها و ارزش های انسانی، همچنین تخریب اعتقادات مذهبی ملت‌ها به این مهم دست یابند. صهیونیسم بین الملل همچنین در عرصه سینما با اشاعه ضد ارزش ها، ترویج مفاسد اخلاقی، خشونت و پول پرستی سعی  درسوق دادن جهانیان به سوی غفلت و روزمرگی دارد و در تمامی این موارد تنها به منافع اقتصادی و سیاسی خود می اندیشد. امروزه ردپای شهوت، پول پرستی و خشونت را در فیلم های خانوادگی و حتی آثار ویژه کودکان نیز می توان مشاهده کرد.

یکی‌ از دلواپسی‌های اصلی‌ صهیونیسم، ‌اطمینان‌ یافتن از این است که گفت و گوی مردم ‌راجع به اسرائیل، استدلال‌های اخلاقی‌ و استراتژیک را منعکس سازد. عوامل مختلف‌ آن، این‌ کار را برعهده دارند که از طریق تأکید دائم بر ارزش استراتژیک ‌اسرائیل، تکرار توصیف یک ‌طرفه از آن و نحوه‌ تأسیس اش، و از طریق دفاع ازاقدامات اسرائیل در مباحثات‌ سیاسی این کار را انجام می‌دهند.(هدف این است که مردم متقاعد شوند آمریکا و اسرائیل منافع و ارزش‌های یکسان دارند)

سوق دادن گفتگووتفکر مردم درجهت طرفداری ازاسرائیل فوق‌العاده مهم است، زیرا مباحثه ای آزادورک در مورد سیاست اسرائیل (مثلا در مورد اراضی اشغالی، تاریخ‌ اسرائیل و نقش آن در شکل‌دادن سیاست‌ خاورمیانه‌ای‌ آمریکا) ممکن است به راحتی منجربه زیر سوال‌ رفتن اسرائیل درآمریکا، و درخواست مردم منوط به محدودتر کردن روابط با آن بگردد. لذا عوامل مهم در رژیم، می‌کوشند در گفتگو های مربوط به اسرائیل در رسانه‌های عمومی، مؤسسات مشاوره و محافل دانشگاهی نفوذ کنند. زیرا این نهادها برای شکل دادن افکارعمومی حیاتی هستند. آنهاازهیچ اقدامی درجهت مثبت‌جلوه‌دادن اسرائیل و کنارزدن افراد منتقد نسبت به این‌ سیاست‌ها، یا محاسن‌ پشتیبانی بی‌قیدوشرط آمریکا از اسرائیل، فروگذار نمی‌کنند. البته این تلاش‌ها همواره موفقیت‌آمیز نیست، ولی در مثبت بودن طرز تفکر عمومی نسبت به اسرائیل بسیار مؤثر است (جی‌می ‌یرشایمر1389، ج1، ص209).

3-اهداف یاد شده در پروتکل ها

1- از میان برداشتن روسیه تزاری.

2- از میان برداشتن تاج و تخت های اروپایی.

3- از بین بردن قلمرو پاپ.

4- انتخاب اروپا به عنوان پایتخت (موقت) پادشاهی خود.

5- قلمداد کردن ملتها واقوام به مثابه ی حیواناتی که فقط آفریده شده اند تا «قوم برگزیده» بر آنها فرمان براند.

6- نابود کردن تمدن و تکه تکه نمودن ملت ها و اقوام و تخریب جامعه قبل از برپایی پادشاهی داودی.

7- با تشکیل پادشاهی داودی- صهیونیستی جهان به روزگار پر برکت دولت یهود قدم می گذارد و انسان ها در سایه آن به استراحت و آسودگی می پردازند.

8- زمان لازم برای رسیدن به این هدف یک قرن است؛ و آغاز آن سال 1897 می باشد.

9- بعد از محو ادیان و تمدن و تأسیس سلطنت داودی، دین موسی تنها دین جهان و پادشاه یهود پاپ سراسر جهان می شود.

10- مهمترین ابزارهای اجرایی این برنامه یا پروتکلها قبالای(کابالای) سرّی و فراماسونری یهودی، با هر دو شعبه آن است. یکی شعبه فراماسونری سری منحصر به یهود و دیگری را فراماسونری گوییم. گروه اخیر مزدورانی هستند در خدمت فراماسونری سری و ترور و قتل مخفیانه تمام کسانی که با اوامر فراماسونری عالی مخالفت ورزند.

11- در دین موسی پاره ای اسرار ژرف وجود دارد که این اسرار را منحصراً تعداد بسیار اندکی از ارکان دولت یهود خواهند دانست.

12- تخریب اقتصادی، اجتماعی، مطبوعاتی و اخلاقی جامعه و پخش عمومی میکروب های واگیردار مطالبی هستند که در بیست و چهار پروتکل یاد شده به تفصیل از آنها بحث شده است. چه خوب است که خواننده برگردد و یک بار دیگر این برنامه ی بیست و چهار قسمتی را مطالعه کند و هر عبارت آن و ابزارهایی را که به کار می گیرند و هدف و مقصدی را که دنبال می کنند مورد امعان نظر قرار دهد.

13- آنها در پروتکل ها از توضیح زیاد پیرامون دو نکته عمداً لب فرو بسته اند. نکته ی اول «یهود آزاری» یا «آنتی سمیتیزم» است. آنها به دلیلی، این موضوع را از پروتکلها برچیده اند. و به اظهار همین نکته بسنده کرده اند که به عقیده ی آنها این مسأله برای مصالح و منافع آنها ضروری است. نکته دوم «فلسطین» یا به تعبیر کهنه و بر باد رفته ی آنها «سرزمین اسرائیل» است. علت سکوت آنها در این مورد همان است که خودشان در هنگام صحبت از برنامه شان برای نابودی دربار پاپ و قرار دادن اروپا به عنوان پایتخت پادشاهی خویش، اظهار داشته اند و گفته اند که پرداختن به ادیان دیگر فعلاً - در زمان طرح برنامه پروتکل ها - زود است. مقصود آنها از ادیان دیگر «امپراتوری عثمانی» می باشد. سران صهیون در آن سال عملاً کار نفوذ در این امپراتوری را آغاز کرده بود، بنابراین، به نظر این سران رسیدن به فلسطین با آینده این امپراتوری در ارتباط بود و آنها سخت می کوشیدند که این آینده را به تباهی بکشانند و بیست سال پس از طرح این برنامه (پروتکل ها)، در سال 1917، به اعلامیه بالفور دست یافتند. (نویهض، عجاج. (1387)، پروتکل های دانشوران صهیون، برنامه عمل صهیونیسم جهانی، ترجمه حمیدرضا شیخی، مشهد: بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ پنجم(1387))

کتابنامه

1.داریوش آشوری. دانش‌نامه‌ی سیاسی. چاپ اول1387 . تهران، مروارید

2.ابراهیم ارجینی. تبارانحراف. چاپ سوم 1385. قم. مؤسسه لوح وقلم. انتشارات ابتکاردانش

3.فاطمه امین پور. فصلنامه‌ی تخصصی مطالعات رسانه. 1390. تهران. مرکزپژوهش‌های صداوسیما

4.نجاح الطایی. مظلوم‌نمایی یهود. چاپ اول1384. بیروت. دارالهدی

5.نعیم بدیعی. فصلنامه ی مطالعاتی تحقیقاتی وسایل ارتباط جمعی. 1390. تهران

6.اسماعیل بیابانگرد.فرزندمن ورسانه .چاپ اول1387. تهران.مرکزامورزنان وخانواده ی نهاد ریاست جمهوری

7.نیل پستمن. تکنوپولی. چاپ اول1389. صادق طباطبایی. تهران. اطلاعات

8.ناصرجمال‌زاده. اصطلاحات سیاسی . چاپ اول 1386. قم. پارسایان

9.جان‌جی‌می‌یر‌شایمر. گروه‌فشاراسرائیل وسیاست‌آمریکا. چاپ اول1389. رضاکامشاد. تهران فرزان

10.محمدحسنی. فرهنگ ورسانه های نوین . چاپ اول1385. تهران. دفترعقل

11.سمیه خزایی. بن‌مایه‌های تاریخی‌صهیونیسم. چاپ دوم1389. قم. بوستان کتاب

12.علی‌اکبردهخدا. دهخدا. چاپ اول. بی تا. تهران. افست

13.مجیدصفاتاج. تروریسم صهیونیستی. چاپ اول 1382. تهران

14.حسن عمید. عمید. چاپ اول. بی تا. تهران. نشرجاویدان

15.علیخانی بی نا,1384. سایت باشگاه اندیشه

16.صفامحمودعبدالعال. ادعاهای‌حقوقی‌تاریخی‌درسرزمین‌اسرائیل. چاپ‌اول1387. رضوان‌حکیم‌زاده. تهران. دفترمطالعات سیاسی بین المللی

17.غلامرضاعلی بابایی. فرهنگ سیاسی آرش. چاپ اول1384. تهران. آشیان

18.ادواردلی‌لاموره .برگزیده‌ی دانش‌نامه‌ی دین ارتباطات ورسانه. چاپ اول1388. حمیدرضاقادری. قم

19.جری‌ماندر. کندوکاوی درماهیت تلویزیون . چاپ دوم1385. آیدین میرشکار. تهران. کتاب صبح

20. محمدمعین. تهران. امیرکبیر. بی تا

21. .م.م.ک1390International@irna.ir

22. مهدی نیک‌خو. نقش هنر ورسانه درتعلیم وتربیت . چاپ اول 1379. قم. دارالثقلین

23. ستوارت هوور. دین درعصررسانه. چاپ دوم1385. علی عامری‌مهابادی. تهران. مرکزپژوهش‌های صداوسیما



[1] - قدس ازنظرسه دین یکتاپرست مسلمانان،مسیحیان ویهودیان درنهایت‌درجه‌تقدس قرار داردو پیش ازمکه قبله‌گاه مسلمین بود. صخره‌ای که پیامبرازآن‌عروج کردندقبه‌الصخره نام داشت.یهودیان نیزکوه صهیون و شهرقدس را سمبل‌ملیت خودمی‌دانندوعقیده دارندکه مقدسات ملی ومذهبی‌شان توسط پادشاهان بنی‌اسرائیل دراین شهربناشده است(جمال‌زاده1386،ص59).

[2] - این واژه به دسته بالاتر یا مرفه و سرمایه‌دار اطلاق می‌شود. این دسته قدرت خود را از استخدام، آموزش و ثروت به دست می‌آورند و نه از اشراف




تاریخ : جمعه 97/4/15 | 7:29 عصر | نویسنده : نداحقانی شمامی

 

چیستی، ابعاد و اهداف صهیونیسم بین‌الملل

 

: جبهه صهیونیسم بین‌الملل، بنا بر یک تقسیم کار منسجم و با توجه به اهداف خود، اقدامات قابل ملاحظه‌ای را انجام می‌دهد.

 چندی است که اصطلاح صهیونیسم بین الملل وارد ادبیات کلامی، نوشتاری و خبری تحلیلگران و کارشناسان روابط بین الملل شده است. در کاربرد این اصطلاح مشاهده می شود که اگرچه مستقل از رژیم صهیونیستی است اما به نوعی آن را نیز شامل شده و جالب تر آنکه از واژه «جبهه» برای اشاره به بازیگران موجود در آن استفاده می شود. اما به راستی جبهه صهیونیسم بین الملل به چه معناست؟ چه ابعادی دارد؟ بازیگران آن چه کسانی هستند؟ و چه اهدافی را دنبال می کند؟ این نوشتار در پی آن است که به چیستی جبهه صهیونیسم بین الملل پرداخته و ابعاد، اهداف و مصادیق آن را مشخص کند.

 

1) صهیونیسم چیست؟

صهیون در معنای کلی خود به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود(ع) و سلیمان(ع) و تجدید دولت یهود اشاره دارد. بر این مبنا صهیونیسم به آموزه ای اطلاق می شود که خواهان رجعت یهودیان به سرزمینی که ادعا می کنند، از نظر تاریخی و مذهبی به آنها تعلق دارد، گفته می شود. به طبع پیروان این آموزه نیز صهیونیست نامیده می شوند.

جالب توجه است که یهودیان غیرصهیونیست نیز ممکن است بر بازگشت به سرزمین موعود اعتقاد داشته باشند اما تفاوت آنها با صهیونیست ها در این است که از نظر آنها بازگشت به سرزمین موعود به دست پروردگار و به شیوه ای که خداوند تعیین می کند، انجام می گیرد و بشر در آن دخالتی ندارد. بنابراین مخالف اشغال و غصب سرزمین دیگری به بهانه بازگشت به ارض موعود هستند و بر سیاسی بودن این اقدام و جنبه غیرمذهبی و ضددینی آن اذعان دارند. اما در مقابل صهیونیست ها بر خلاف عقیده یهودیان مذهبی، با دلایل سیاسی خواهان تشکیل ارادی دولتی به نام دولت یهود شدند.  بر این مبنا آنان سرزمین هایی را برای هدف خود در نظر گرفتند که در نهایت فلسطین برای این هدف برگزیده شد. دلیل انتخاب فلسطین برای این هدف سیاسی، بهره گیری از وجود کوه صهیون در جنوب غربی بیت المقدس بود. در واقع صهیونیست ها تلاش کردند تا از طریق توجیه مذهبی اقدام خود، یهودیان را برای بازگشت به فلسطین اقناع کنند. از این رو آنها فلسطین را همان سرزمین موعود معرفی کردند و  از این طریق اقدام خود را مبنی بر غصب و اشغال یک سرزمین، اراده خداوند نامیدند.

2) تفاوت صهیونیسم با یهودیت

اگرچه صهیونیست ها تلاش بسیاری را بکار بستند تا اشغال فلسطین و تأسیس دولت در این مکان را اقدامی دینی معرفی کنند و شاید تا حدودی نیز موفق شدند که دولتی که به نام اسرائیل در سرزمین فلسطین تأسیس شد را دولت یهود و با جمعیت یهودی بنامند اما میان یهودیت و صهیونیست مرزهای بسیار بلند و پررنگی وجود دارد. چنانچه یکسان سازی این دو با هم نه تنها کاملاً اشتباه بوده بلکه در راستای اهداف صهیونیست ها است.

اولین اختلاف صهیونیست ها و یهودیان واقعی را می توان در تفاوت دیدگاه آنها در بازگشت به سرزمین موعود دانست که در قسمت قبل به آن اشاره شد. اما نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت است، در ساختار به وجود آورنده صهیونیسم قابل بررسی است. بر این مبنا گروههایی از مسیحیان و گروههای بسیاری از ضدمذهبی ها و لائیک ها از اجزاء اصلی ساختار صهیونیسم و از حامیان این تفکر در جهان هستند. به این معنا اگرچه یهودیانی منفعت طلب و منحرف در درون صهیونیست ها وجود دارند اما نمی توان به هیچ وجه این حرکت را حرکتی دینی و مذهبی دانست بلکه در حقیقت صهیونیسم بستری غیردینی و ضدمذهبی را داراست. به عبارت بهتر اگرچه درون این حرکت پیروان منحرف ادیان مختلف فعالیت دارند اما خود صهیونیسم جنبشی کاملاً غیردینی است. در مقابل، این ناسیونالیسم افراطی است که جنبش را به حرکت درآورده و آن را هدایت می کند. با نگاهی به آمار یهودیان جهان این امر به روشنی قابل اثبات می گردد:

در حقیقت پیروان دین یهود جمعیتی کوچک را در میان پیروان ادیان دیگر به خود اختصاص می دهند. از این رو اقداماتی که به نام صهیونیسم در جهان در جریان است صرفاً مربوط به این اقلیت نمی تواند باشد بلکه آمیزه ای از گروههای لائیک، مسیحی و یهودی آن را پیش می برند.  

3) صهیونیسم بین‌الملل چیست؟

اگرچه رژیم صهیونیستی به عنوان نماد بارز صهیونیسم جهانی شمرده می شود اما این رژیم تنها جزء کوچکی از جبهه صهیونیسم بین الملل است. در واقع صهیونیسم بین الملل متشکل از رژیم صهیونیستی، سازمانها، اتاقهای فکر، لابی ها، خبرگزاریها و رسانه های وابسته بسیار پیچیده ای است که به صورت شبکه ای در هم تنیده شده و در راستای اهداف صهیونیسم به فعالیت مشغول هستند. در میان این شبکه فشرده تقسیم کار به خوبی انجام گرفته و هر بخش مسئولیت شاخه ای از اهداف را به دست گرفته است. در حقیقت سازمانها و گروههای صهیونیستی مذکور هم بازوی اجرایی رژیم صهیونیستی در جهان به شمار می آیند و هم خود رژیم صهیونیستی را در راستای صهیونیسم جهانی هدایت می کنند.

4) ساختار سازمانی جبهه صهیونیسم بین‌الملل

همانطور که اشاره شد، ساختار صهیونیسم بین الملل به صورت شبکه ای و به شکل مرکز، زیرمجموعه و مجموعه بوده و بیشتر کشورها را در حیطه فعالیت خود دارد. به عنوان نمونه هر سازمان دارای یک دفتر مرکزی و زیرمجموعه هایی در بیشتر کشورها است که طی جلسات توجیهی، همایش های سالانه و دیدارهای سازمان دهی شده، دستورات مرکز به آنها ابلاغ می شود. بر همین مبنا هر زیرمجموعه برنامه های مشخص را منطبق با مکانی که در آن مستقر است، به اجرا درمی آورد. همچنین این سازمانها و گروهها دارای دفاتر ثابت در تل آویو هستند و هماهنگی های لازم با رژیم صهیونیستی به صورت مداوم میان آنها در جریان است. در سطح بالاتر دفاتر مرکزی متشکل از مدیران اجرایی و رؤسای سازمانها در ساختارهای قاره ای و اتحادیه ای مانند کنگره یهودیان آمریکا، اتحادیه یهودیان اروپا کنگره یهودیان آفریقا و..اقدامات خود را با هم هماهنگ می‌کنند.

5) اقدامات صهیونیسم بین‌الملل

جبهه صهیونیسم بین الملل بنا بر یک تقسیم کار منسجم و با توجه به اهداف خود، اقدامات قابل ملاحظه ای  را انجام می دهد. رصد وقایع و تحولات در سراسر جهان، تلاش برای گسترش مهاجرت به سرزمین های اشغالی، لابی با حکومت ها و نهادهای بین المللی و تصویب قوانینی در راستای تسهیل فعالیت سازمانها و گروه‌های صهیونیستی، ارتباط با جوامع یهودی در کشورهای مختلف و تطمیع و ترغیب آنها به اقدامات صهیونیستی، پخش اخبار در راستای منافع صهیونیسم و بازنمایی رویدادها و...از مهمترین اقدامات آنها محسوب می شود. هر کدام از این اقدامات به دست یک شاخه خاص از شبکه صهیونیسم بین الملل انجام می گیرد. به عنوان نمونه آژانس یهود وظیفه مهاجرت یهودیان و غیر یهودیان به سرزمین های اشغالی را بر عهده دارد. در کنار آن سازمانی مانند انجمن ضدافترا باید اخبار و رویدادهای تمام کشورها و مناطق جهان را رصد کرده و با دستاویز آنتی سمیتیسم، قوانین حمایتی را در آن کشورها به تصویب برساند. همچنین خبرگزاری های متعدد، رسانه های ماهواره ای و تلویزیونی نیز به زبانهای زنده دنیا به بازنمایی های رویدادها و اخبار در راستای منافع صهیونیستی مشغولند.

6) اهداف صهیونیسم بین‌الملل

جبهه صهیونیسم بین الملل اهداف متعددی را دنبال می کند که هر کدام از آنها دارای اولویتی ویژه است. مشروعیت بخشی به اقدامات صهیونیسم بین الملل و اقناع افکار عمومی در جهت همراهی با رژیم صهیونیستی، نهادینه کردن موج «آنتی سمیتیسم» به عنوان وجود فضای خشونت، تحقیر و تهدید نسبت به پیروان قوم یهود، گسترش مهاجرت به رژیم صهیونیستی و توقف مهاجرت معکوس از سرزمین های اشغالی، دستیابی به موقعیت سرکردگی جهان، القاء هویت ساختگی بر مبنای یهود-صهیونیست به یهودیان و نیز غیریهودیان و... از جمله اهداف مهم این جبهه به شمار می‌آید.

جمع بندی

اگرچه رژیم صهیونیستی به عنوان بارزترین  بعد صهیونیسم بین الملل و ملموس ترین بخش آن شمرده می شود اما باید توجه کرد که این رژیم تنها بخشی از جبهه صهیونیسم بین الملل است. این جبهه متشکل از بازوان اجرایی مختلف مانند سازمانها، گروهها، لابی ها، اتاق های فکر و رسانه ها به صورت شبکه ای منسجم و پیچیده در سراسر جهان مشغول به فعالیت هستند. در صورت نادیده انگاشتن این جبهه فعال بسیاری از سیاست های بین المللی و خط مشی هایی که در کشورها و مناطق مختلف به اجرا درمی آید، غیر قابل فهم خواهد بود. این امر به دلیل تلاش این جبهه برای نفوذ هر چه بیشتر در تمام لایه‌های دولتی، قانونگذاری و حکومتی کشورها از یک طرف و نیز رخنه بیش از پیش در نهادهای بین المللی مانند سازمان ملل و اتحادیه اروپا از سوی دیگر است. جبهه صهیونیسم بین الملل در سالهای اخیر فعالیت های خود را گسترش داده و مناطق مختلفی مانند آفریقا، آمریکای لاتین، اروپای مرکزی و... را در حیطه فعالیت خود درآورده است. با توجه به این امر شناسایی مصادیق، اقدامات هر روزه، ارتباطات و سیاست های این جبهه بسیار حائز اهمیت است.

انتهای پیام/

 

 




تاریخ : یکشنبه 97/4/10 | 10:58 صبح | نویسنده : نداحقانی شمامی

 


در این گزارش به سیاست‌های نژادپرستانه کشورهایی همچون ایالات متحده امریکا، استرالیا و کانادا می‌پردازیم.
آیا شما هم متوجه موضوع "نژاد پرستی استعماری" که کشورهایی همچون ایالات متحده امریکا، استرالیا و کانادا را به اسرائیل متصل کرده است، شده‌اید؟ برای کسب اطلاعات بیشتری در این خصوص، گزارش سرویس بین‌ الملل باشگاه خبرنگاران را بخوانید:


سعی کنید به این موضوع فکر کنید. تمام این کشورها مستعمرات بریتانیا هستند و مانند رژیم اسرائیل، سابقه تیره سبعیت علیه مردمان بومی و لحاظ آنان به عنوان شهروند درجه سوم را به دوش می‌کشند.
جدا از سیاست واقع گرایانه مربوط به اذهان عمومی در خصوص تجارت اسلحه، زمینه‌های استعمار زادیی و تکبر ایالات متحده امریکا و کانادا که در این گزارش مجال بررسی آن نیست، اکنون نوبت به آن رسیده تا ذهن خوانندگان را متوجه همسویی کشور متمدن و دموکراتیک استرالیا! در جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت که روزانه توسط اسرائیل بر خانواده های فلسطینی می‌رود، کنیم.
گذشته تراژیک و روایت غم انگیز کنونی از درد و رنج غیر قابل بیان بومیان فلسطین که در حال تحمل جرثومه فسادی همچون اسرائیل هستند، شباهت‌های چندی با تجربه بی‌عدالتی از سوی بومیان استرالیایی دارد.
مردم فلسطین روزی به نام روز فاجعه (روز نکبت) دارند، بومیان استرالیا نیز 26 ژانویه را که روز تهاجم به بومیان استرالیایی است، روز سوگواری نامگذاری کرده اند. هر دو استعمار گر، یعنی اسرائیل و انگلیس، "سرزمین خالی از سکنه" را برای توجیه اعمال وحشیانه خود و غصب سرزمین فلسطین و استرالیا عنوان کردند.


*** تاریخ استعمارجزیره توسط اشغالگران و استعمارگران انگلیسی، استرالیا خوانده شد، سرزمینی که متعلق به حدود یک میلیون انسان با 200 ملیت که سابقه شان به بیش از 60 هزار سال پیش برمی گشت، بود. استعمار انگلیس با عبارت عصر نسل کشی عجین شده و تاریخ شناسان دوران سلطه انگلیس بر دیگر کشورها را به این نام می‌شناسند. جنگ های امپریالیستی و قتل عام گسترده ای برای تصاحب استرالیا توسط نیروهای بریتانیایی صورت گرفت. این جنگ ها به همراه بیماری و گرسنگی شدید باعث مرگ 70 هزار بومی استرالیایی در سال 1920 شد. 
در آن زمان دولت بریتانیا تصمیم به تغییر رویه نمود بدین ترتیب سعی کرد از جنگ‌های خونین کاسته و به جای آن از طریق سیاستهای فرهنگی و به صورت مخفیانه به صورت سیستماتیک و بی‌رحمانه هویت و اتصالات قبیله ای را از بومیان بگیرد.
ملت استرالیا به حاشیه رانده شدند و ورود به محدوده شهری به جز برای سفید پوستان ممنوع اعلام شد، از آنان بدون پرداخت مزد بهره کاری گرفته می شد، استعمال زبان های بومی و آئین های مذهبی شان غدغن اعلام شد و فرزندانی که یکی از والدینشان غیر بومی بود به زور از آنها گرفته می‌شد.
تا سال 1967 و پیش از برگزاری همه پرسی در استرالیا، بومیان جزو مایملک دولت قلمداد می شدند. آنها حق انتخاب همسر نداشتند و به لحاظ قانونی نمی توانستند فرزندانشان را سرپرستی نمایند.
البته از سویی هم نمی‌توان میزان خشونت اعمال شده توسط استرالیا، ایالات متحده و کانادا را با اسرائیل مقایسه نمود. از آنجایی که اسرائیل هدف خود را استقرار دولت خالص یهودی در منطقه غصبی عنوان نموده، حتی برای یک برهه زمانی کوتاه هم از اعمال خشونت و کشتار فلسطینیان دست بر نداشته است. بنابراین می‌توان گفت اسرائیل در قرن حاضر وحشیانه‌ترین جنایت را مرتکب می‌شود.
اسرائیل همواره سختگیرانه‌ترین سیاستهای آپارتاید را بر فلسطینیان تحمیل کرده است. اسرائیل با وضع قوانین سختگیرانه نژاد پرستانه‌اش، سعی در جدایی‌اندازی در میان خانواده های فلسطینی دارد، بدین ترتیب مرد و زنی که از مناطق مختلف باشند حق ازدواج با یکدیگر را ندارند، این در حالی است که دست کم یک سوم مردم غزه، بستگانی در اسرائیل و کرانه باختری دارند. جنایت اسرائیل باعث جدا شدن بسیاری از خانواده ها از یکدیگر شد. بدین ترتیب ممکن است پدر بزرگ و مادربزرگی که تنها 5 کیلومتر از نوه خود فاصله دارند هرگز نتوانند او را ببینند. تولد، عروسی و تشییع جنازه با چنین غیبت هایی بسیار دردناک خواهد بود.

 

*** درسهایی از گذشته که هیچ گاه عبرت گرفته نشددر تاریخ 1993 سرانجام قانونی که برای بومیان استرالیایی حداقل حقوق هایی به منظور شناسایی حق و حقوقشان بر زمینهای خود و برگزاری آداب و رسوم سنتی را قائل شود، تصویب شد. اما از آنجایی که استخراج معادن در این کشور رونق گرفت، اینبار شرکت‌ها نیز به پرورش استعمار برای دستیابی به خواسته های آزمندانه و حریصانه شان، دامن زدند.
بارها به این اعمال غیر انسانی واکنشهای جهانی نشان داده شد. به گزارش خبرگزاری الجزیره، «کوین راد» به دلیل نسل کشی گسترده اقوام بومی استرالیایی و به زور گرفتن کودکان از خانواده هایشان عذرخواهی کرد.


منتها جنایات اسرائیل در این زمینه نیز مانند دیگر موارد از باقی رقبایش در حوزه ارتکاب جنایات، پیشی گرفته است. دولت اسرائیل با ارعاب، تهدید و کشتار روستاییان فلسطینی برای مهاجران صهیونیستش شروع به شهرک سازی نمود.

وزیر امور خارجه استرالیا در 15 ژانویه از جانب دولت خود با رد کردن شهرک سازی اسرائیل به عنوان جنایت جنگی طی بیانیه ای پوچ اعلام کرد: می خواهم ببینم کدام یک از قوانین بین المللی شهرک‌سازی اسرائیل را غیر قانونی اعلام می‌کند.
استرالیا مانند همانندش یعنی اسرائیل، به تعهدات خود بر اساس قوانین بین المللی عمل نمی‌کند. اما شاید بتوان یک تفاوت عمده را هم در این میان در خصوص اسرائیل و دیگر همانندانش بیان کرد و آن اینکه، دست کم دیگر دولتها، از جمله استرالیا، در قرن حاضر به نسل کشی، خونریزی و دیگر جنایات به صورت علنی نمی‌پردازند، حداقل جهان امروز استعمار را آن هم به صورت علنی بر نمی‌تابد اما اسرائیل گویی به مانند اوباشی در جامعه جهانی کنونی از لاابالی گری و سیاست تهدید و ایجاد رعب و وحشت برای استقرار قدرت استفاده می کند و در این راه نمی توان از همدستی کشورهای غربی که کوس رسوایی اهمیت دروغین به حقوق بشرشان گوش فلک را کر کرده، چشم پوشید.
گزارش از مغانی 
منابع:http://www.timesofisrael.com/australia-fm-dont-call-settlements-illegal-under-international-law/
http://www.aljazeera.com/indepth/opinion/2014/01/what-does-israel-australia-com-2014124142937272269.html

 

 








  • paper | خرید بک لینک رایگان | رپورتاژ سایت
  • رپرتاژآگهی | خرید بک لینک